معنی علی بن سالم - جستجوی لغت در جدول جو

علی بن سالم

لغت نامه دهخدا

(عَ)

ابن صالح بن ابی لیث بن أسعد بن فرج بن یوسف طرطوشی دانی، مشهور به ابن عزالناس و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی دانی شود

(عَ)

ابن سلیم، مکنی به ابوسلیم. تابعی بود و از انس بن مالک روایت کرد. و اسرائیل بن یونس از وی روایت دارد. و نیز رجوع به ابوسلیم شود

لغت نامه دهخدا

علی بن سلار

(عَ)

ابن سلار، ملقب به الملک العادل سیف الدین و مشهور به ابن سلار. وزیر ظافر عبیدی است، صاحب مصر. رجوع به ابن سلار شود

لغت نامه دهخدا

علی بن ساعی

(عَ)

ابن ساعی، علی بن أنجب بن عثمان بن عبدالله بن عبیدالله بن عبدالرحیم بغدادی خازن شافعی، مشهور به ابن ساعی و ملقب به تاج الدین و مکنی به ابوطالب. رجوع به ابن ساعی و علی بن أنجب بن... شود

لغت نامه دهخدا

علی بن حاتم

(عَ)

ابن حاتم بن احمد یامی (علی الوحید...). آخرین تن از بنی حمدان یمن. رجوع به علی حمدانی (ابن حاتم...) شود

لغت نامه دهخدا

علی بن قاسم

(عَ)

ابن قاسم بن علیف بن هیس بن سلیمان بن عمرو بن نافع حکمی زبیدی رافعی شراحیلی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی حکمی شود

لغت نامه دهخدا

علی بن بسام

(عَ)

ابن بسام، نام او علی بن محمد بن نصر بن منصور بن بسام عبرتائی بغدادی، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن بسام است. رجوع به ابن بسام و علی بن محمد بن نصربن... شود

لغت نامه دهخدا

علی بن سهل

(عَ)

ابن سهل بن ازهر اصفهانی، مکنّی به ابوالحسن. از مشایخ صوفیه و معاصر جنید. رجوع به ابوالحسن (علی بن سهل...) و نیز به اصفهانی شود
ابن سهل فوشنجی (شیخ...) مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن فوشنجی و نیز به علی بن احمد بن سهل فوشنجی شود

لغت نامه دهخدا

معنی علی بن سالم - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما